پسرم دلتنگتم ....
الان 5روزه که ندیدمت دارم میترکم دلم برای صدات تنگ شده دلم واسه ماما گفتنات تنگ شده ...دلم واسه شیطونی هات و بد غذا خوردنت ...پسرکم دور از تو بودن خیلی برام سخته ولی مجبورم ..این 5 روز به اندازه یه عمر برای من گذشته ..انقدر دوس دارم محکم بغلت کنم ..ولی پسرکم این فاصله لازمه من باید خودم رو امتحان کنم تو این 8 سال چیزی هم از پدرت یاد نگرفته باشم سنگ شدن و بی عاطفه بودن رو خیلی خوب یاد گرفتم ...خیلی خیلی برام سخته ..پسرم هر روز نگرانه اینم که چی خوردی کی خوابیدی حالت خوبه ...همش نگرانتم ولی یه چیزی ته ته دلم میگه خوبه خوبی ...منم راضی میشم ..پسرکم من میخوام تو یه خونه اروم بزرگ شی تو یه محیطی که توش محبت هست نسل تو جایی برای ادمی مثل پدرت ندار...
نویسنده :
مامان شیما
23:19