امیر محمدعزیزمامیر محمدعزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

من و نخوووود

پهلوون من

سلللللللام اقا زاده پاشا زاده   خوبه حالا شما تو یه خانواده متوسط به دنیا اومدی ولی همچین خودتو میگیری و باد میکنی و تحویل نمیگیری بیا و ببین عین پهلوونا هم اخم میکنی ژست میگیری اخ مامان قربونه اون ژستت بشه اینجا 2 ماه ونیم هستی الان هم کلا برامون هیکل میگیری و تحویل نمیگیری عین بابا امیر ...
19 خرداد 1393

پسرم به پهلو میشه ها

سلام  بالاخره عالی جناب بعد از 5 ماه و 7روز تصمیم گرفتین پهلو بشین و پاهاتونو ببرین بالا و یه نگاهی هم به این پاهاتون بکنین  یه کم تنبل تشریف دارین چون به قول بابا امیر نمیصرفه خیلی تکون بخورید و فقط وول میخورید با همین روش به جای سرتون رو بالش پاهاتون رو بالش قرار میگیره یکبار هم انقد وول خورده بودی که رسیدی به بابا امیر 2تا لگد نثارش کردی تا پاشه و بره سرکار  کلی خندیدیم اون روز.این 2 سه روزه خیلی داری سعی میکنی که دمر هم بشی انگار فهمیدی از نی نی های دیگه عقب موندی داری جبران میکنی ...
19 خرداد 1393

بازی پسرم با وسایلاش

پسر خوشگلم هرچی که میدم دستت مسقیم میبری تو دهنت عزیزکم هنوز دست نمیندازی خودت چیزیرو برداری ولی دوست داری بهت بدم تا باهاشون بازی کنی خیلی با نمکی مامانی    این جغجغه یه کم بزرگه هر وقت میدم دستت یه هو میخوای ببری سمت دهنت میکوبی به سرت وبهد یه تکون محکم میخوری و دنبال اونی میگردی که بی هوا زد تو سرت... ...
19 خرداد 1393

اولین اشک پسرم

 سلام  عزیزه دل مامان شما از وقتی که به دنیا اومده بودی من اشک شمارو ندیده بودم تا اینکه چند روزه پیش یه هو از خواب بیدار شدی و بغض کردی و چشمات پر شدو 2تا مروارید از چشمای نازت اومد پایین  واای که دلم اتیش گرفت و منم بغض کردم انقدر قیافت مظلوم شده بود  مامانی همیشه بخند ...
19 خرداد 1393

حمام رفتن اقا پسرمون

 عزیزه دلم تابستون شده منم هر روز یا 1روز در میون میبرمت حموم و شماهم حمام رو دوس داری مگر اینکه اب یه هو سرد شه یا خیلی داغ شه تا اخر حموم بد اخلاقی میکنی وقتی از حموم میای میشی سفید برفی خوردنی و چلوندنی  عاشقققتم       ...
19 خرداد 1393

مشمبی بازی

سلللام شیطونک هر روز یه کار جدید میکنی ومن از ثبتشون عقب میمونم  قربونت بشم الان تو بغلم نشستی و داری به لب تاب نگاه میکنی قربونه اون چشمای خوشگلت برم    ...
19 خرداد 1393

پتو بازی

سلام سلام پسر بازیگوش من شما کلی شیطونی میکنی کارای جالب میکنی که دلم میخواد لحظه به لحظشو ماندنی کنم خیلی دوست دارم ای بهترین  اینم چنتا عکس از پتو بازی شما البته اون شال منه چون با پتو نمیشد عکس انداخت هیچی معلوم نبود ...
19 خرداد 1393

اولین خرید برای پسرم با پسرم

سللام زیباترین موجود روی زمین .تابستون اومد وشما لباس استین کوتاه و شورتک نداشتی یه روز باهم دوتایی رفتیم بیرون و اونجا یه لباس برات گرفتم اولین بار بود که برات لباس میخریدم و خودت هم پیش من بودی انقدر ذوق کردمو تو مغازه باهات حرف میزدم و فروشنده هم متعجب به ما نگاه میکرد بهم خیلی خوش گذشت اومدم خونه و لباسو تنت کردم خیلی بهت میومد و خوکشل شدی بابا امیر هم خیلی خوشش اومد              ...
19 خرداد 1393

یه روز کامل باپسرم

سلام عالی جناب  .کلی برات حرف دارم اما وقت نمیکنم بیام و برات بنویسم الان هم شما روبه روی من نشستی و داری دست وپا میزنی منم سعی میکنم بخوابونمت .بهترینم شما هر روز ساعت 8و نیم صبح بیدار با کلی انرژی و سر حال از خواب بیدار میشی وبا دست و پاهای قویت محکم میکوبی رو تشک تختمون تا من وبابا امیر از خواب بیدار کنی و اگه جواب نداد جیغ های خوشحالی میکشی و منتزر میمونی که یکیمون بیدار شه و باهات بازی کنه تا بابا امیر یواشکی چشماشو باز میکنه سریع براش دست و پا تکون میدی وبابا امیر ابروهاشو برات میندازه بالا و تو هم دستاتو میزاری جلوی صورتت و سرتو میچرخونی و مثل گربه خودتو لوس میکنی برامون منم بلند میشم یه ماچ گنده ات میکنم و میزارمت بینمون تا باهم...
19 خرداد 1393

نخوده منوببینید

سلام  زیباترین ..عزیزه دلم طارسال این موقع شما اندازه یه نخود بودی تو دل مامانی و حالا واقعا مثل نخود شدی 5 ماه و 5روزته یواش یواش دری بیشتر غذا میخوری روزی 4 وعده غذا بهتون میدم صبح ها فرنی ناهار پوره سیب زمینی عصرونه حریره بادوم و 2 ساعت قبل خوابتون سرلاک ... از صبح که بیدار میشم تا ساعت 11 شب که شما میخوابی من فقط دارم به شما میرسم   هر روز میبر مت حموم و قبل خواب ماساژت میدم  ...بابا امیر ومن اسمتوو گذاشتیم عالی جناب که واقعا هم برازنده شماس بفرما ببینید عین نخود میمونه   ...
16 خرداد 1393