امیر محمدعزیزمامیر محمدعزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

من و نخوووود

یازده ماهگی

1393/9/4 2:55
نویسنده : مامان شیما
171 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فضولکم ....باورم نمیشه تو همون نی نی آروم من هستی ...نمیدونم چی بگم ای ماه شما کلی پیشرفت کردی چهاردست و پا که با سرعت نور میری مخصوصا وقتی توپو پرت میکنم و باهم مسابقه میدیم که کی زودتر به توپ میرسه مثل جت به توپ میرسی قوربونه اون زانوهات بشم ...وووای از شبا وقتی که رختخواب ها رو پهن میکنیم که بخوابیم شما ذوووق میکنی و خودتو پرت میکنی رو پشک ها و انقدر با بالشتت کشتی میگیری و بازی میکنی  تا خسته بشی البته 2 ساعتی طول میکشه ...و کلی هم با من کشتی میگیری جیغ های مردونه میذنی و اصلا نمیزاری بابا بخوابه همش موهای بابا رو میکشی ...دو هفته اس که از هرجایی که دست بیاد میگیری و بلند میشی و کلی هم خوشحال میشی یک هفته هم هست که تو روریک که میشینی بلند میشیو کلی برامون راه میری ...مرد کوچولو قوربونه اون قدت بشم این ماه از بس شیطونی کردی اصلا وزن نگرفته بودی و این اواحر هم سزما خوردی خداروشکر 2 روزه خوب شدی ..بابا امیر کلی برلت خوراکی خریده تا بخوری چاق شی موز و خرما و یه بسته ران مرغ کامل فقط برای شما خریده و هر روز هم از سرکارش زنگ میزنه و ازمن میپرسه امروز چیا خورده پسرمون؟؟؟ این ماه هم 2تا دیگه دندون دراوردب و الان 8تا دندون داری دیگه حسابی کباب خور شدی...از فضولیات چی بگم ...خیلی کنجکاوی و چشمات عین عقاب میمونه ...حواست به همه جیز هست و اصلا هم گول نمیخوری...کلی موهات بلند شده بابا امیر بهت میگه امیرمحمدخان فک نکن  نفهمیدیم که کلاه گیش گذاشتی ها.....خداروشکر که هستی و انقدر شیطونی که نفسم بند میاد خداروشکر....خیلی دوست دارم ها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)