امیر محمدعزیزمامیر محمدعزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

من و نخوووود

کارهای پسری

1393/2/28 1:36
نویسنده : مامان شیما
61 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام گل پسرم محبت.پسری هر روز داری بزرگتر میشی و شیطون تر و منو عاشق تر میکنی خیلی بامزه شدی و کارای بامزه میکنی و خیلی هم زرنگ و حواس جمعی و شدیدا هم بابایی هستی اولین قهقه رو واسه بابایی زدی در تاریخ 9 اردیبهشت ساعت 11 شب. صبح ها که بیدار میشی کلی با نشاطی و با خودت بازی میکنی و جیغ های خوشحالی میکشی و یه عالمه ورجه وورجه میکنی از ذوقت با مشتای دستات میزنی به کلیه ها و کشکک زانوهاتخنده بعد هم یه جوری کلی وول میخوری و خودتو به من میرسونی با پاهات افقی میزنی به دل من و منو اینجوری بیدار میکنی اخ قربونت برم منبوس..وقتی خوابت میاد چشات قرمز میشه و میندازم رو پام و بعد تو شروع میکنی به لالایی خوندن تا وقتی خوابت ببره کلی از این حالتات فیلم گرفتم پسر خوبم خیلی دوست دارم محبتمحبت  وقتی گریه میکنی از ته دل گریه میکنی ادم جیگرش میسوزهبغل  بغل بابا امیر اروم میشی کلا بابایی شدی...چشمک شصت دستو با انگشتای باز میخوری و من کلی میخندم ا ز خواب که بیدار میشی چشم بسته دنبال من میگردی و نوک بالش رو با دستت به زور میکنی تو دهنت دلم اب میشه اون لحظه دوست دارم محکم بغلت کنم وبوست کنمخوشمزه الان هم مثل فرشته ها خوابیدی زیباترینم عاشقتم خداروشکر که هستی خدایا ممنونتم

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان هلیا
30 اردیبهشت 93 19:01
شیما جون پسرت ماشالا برای خودش مردی شده ها ... کارهای پسرت مثل دخمل منه . هلیا یک هفته از پسرت بزرگتره